۱۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۵
کد خبر: ۵۷۶۷۲۰
برداشت های سیاسی از مباهله؛

یادداشت | "مباهله" نمایش قدرت نرم پیامبر اکرم

یکی از مهمترین ابزارهای جنگ نرم، ایمان و اعتقاد راسخ به هدف و مسیر است که به انسان نیرو می دهد و در دل دشمن وحشت می اندازد.
مباهله مباهله

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، ماجرای مباهله از آنجایی آغاز شد که پیامبر(ص) پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و به دنبال گسترش اسلام به سایر نقاط جهان نامه ای به ابو حارثه، اسقف مسیحیان بخش نجران، از مناطق مسیحی نشین مرز حجاز و یمن نوشتند و در آن نامه سه پیشنهاد را ارائه کردند.

مباهله در لغت از ریشه «بَهل» و به معنای لعن و نفرین است[1] و برخی هم معتقدند که به معنای رها کردن و واگذار کردن امری به دیگری است.[2] اما در اصطلاح قرآنی به عمل پیامبر(ص) در برابر مسیحیان نجران گفته می شود که به هر دو معنا قابل حمل است به این صورت که اگر به معنای لعن باشد پیامبر(ص) لعن و نفرین را از خدا برای مخالفان خود می خواهد و اگر به معنای واگذار کردن باشد هم پیامبر(ص) جزای انکار نبوت و رسالت خود را به خدا واگذار می کند.

ماجرای مباهله از آنجایی آغاز شد که پیامبر(ص) پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و به دنبال گسترش اسلام به سایر نقاط جهان نامه ای به ابو حارثه، اسقف مسیحیان بخش نجران، از مناطق مسیحی نشین مرز حجاز و یمن نوشتند و در آن نامه سه پیشنهاد را ارائه کردند؛ پیشنهاد اول پذیرش اسلام و قوانین اسلامی که در این صورت مسلما حاکمیت خودشان بر سرزمینشان به رسمیت شناخته می شد، پیشنهاد دوم پرداخت جزیه و مالیات به حکومت اسلامی در برابر  به رسمیت شناختن حاکمیت خودشان بر سرزمینشان و تأمین امنیت آن ها به وسیله حکومت اسلامی پیامبر(ص) و پیشنهاد سوم هم آمادگی برای جنگ با حکومت اسلامی که در این صورت در حکومت اسلامی تجزیه خواهند شد و حاکمیت شان را از دست خواهند داد و به سرزمینی از سرزمین های حکومت اسلامی پیامبر(ص) تبدیل خواهند شد.[3]

مسیحیان نجران در ابتدا پیشنهاد اول و دوم را نپذیرفتند و پیشنهاد سوم پیامبر(ص) که جنگ بود را انتخاب کردند. اما این جنگ با جنگ های دیگر پیامبر(ص) متفاوت بود و به اصطلاح امروزی همان جنگ نرم و محاجه(حجت و دلیل آوردن) بود. در این نبرد که نبرد استدلال ها بود پیامبر(ص) استدلال هایی را بر علیه ادعاهای مسیحیان آورد ولی آنها لجاجت می کردند و با استدلال های منطقی پیامبر(ص) که منشأش وحی بود مخالفت می کردند.

بنابراین در مرحله بعد وارد فاز جدیدی از جنگ نرم شدند که در این مرحله محک زدن اعتقاد و ایمان بود. در این مرحله خداوند در آیه 61 سوره آل عمران به پیامبر(ص) دستور می دهد که اگر گمان می کنند که حق با آن ها است بگو عزیزترین کسانشان را بیاورند و نفرین خدا را عاقبتِ کذب ادعایشان قرار دهند و تو نیز چنان کن.[4] پیامبر(ص) در این نبرد حقانیت و اعتقاد راسخ خود به ادعایش که همان توحید خدا و رسالتش بود را نشان داد و با دختر و داماد و دو نوه اش به این میدان آمد و وقتی مسیحیان نجران این حرکت پیامبر(ص) را دیدند به وحشت افتادند و تن به جزیه و مصالحه با پیامبر(ص) دادند و در حقیقت در این جنگ شکست خوردند.

مباهله

1ـ قدرت ایمان: یکی از مهمترین ابزارهای جنگ نرم، ایمان و اعتقاد راسخ به هدف و مسیر است که به انسان نیرو می دهد و در دل دشمن وحشت می اندازد. قرآن کریم در رابطه با قدرت ایمان می فرماید اگر ایمان به راه و هدف خود داشته باشید قدرت شما ده برابر خواهد شد[5]. این آیه نشان می دهد که اگر ایمان کامل داشته باشیم نه تنها در دل دشمن هراس می اندازد بلکه قدرت خودمان هم بیشتر می شود و نیرویی بیشتر از 10 برابر به انسان می دهد که در اصطلاح امروزی به آن قدرت نرم می گویند.

قدرت نرم به هر قدرتی که در آن از اسلحه و کشتار استفاده نشود گفته می شود و هر روشی از قبیل تهدید، تحریم، تطمیع، توعید، توجیه، تبلیغ و استدلال را در بر می گیرد که باید متناسب با طرف مقابل از آن استفاده کرد. در صدر اسلام هم پیامبر(ص) به خوبی از این قدرت استفاده می کردند و متناسب به هر قومی از روشی استفاده می کردند و مباهله را هم می توان در همین راستا تحلیل کرد.

مباهله در حقیقت نمایشی از قدرت نرم پیامبر(ص) بود که دشمن را وادار به عقب نشینی و پذیرش شروط پیامبر اسلام(ص) کرد.

2ـ اصل صلح: نکته دیگری که از جریان مباهله به دست می آید این نکته است که در اسلام اصل با صلح است و جنگ در صورتی مجاز خواهد بود که راهی برای صلح وجود نداشته باشد. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) می فرماید هرگاه دشمنانت متمایل به صلح شدند تو نیز آن را بپذیر[6]. این اصل یکی از اصول مهم در اسلام است که به وضوح نشان می دهد که اسلام به دنبال جنگ طلبی، آتش افروزی و قتال نیست ولی به این شرط که مصالح اسلام و مسلمین پایمال نشود. به عبارت دیگر اصل صلح منوط به رعایت مصالح اسلام و مسلمین است و صلح و سازش با هر شرایطی در اسلام پذیرفته نیست. در تمام صلح های پیامبر(ص) به وضوح مصلحت آن آشکار است و هیچ صلحی از روی ترس و وحشت از شکست صورت نگرفته است بلکه صلح پیامبر(ص) از موضع قدرت و در جهت مصلحت اسلام و مسلمین و حفظ دین، مال، عرض و نفس مسلمین بوده است.

در جریان مباهله با وجود این که پیامبر(ص) از نظر قدرت معنوی و قدرت ظاهری توان نابودی مسیحیان نجران را داشت ولی به محض پیشنهاد مصالحه آن را پذیرفت و از رویارویی امتناع کرد که این می تواند درسی برای حاکمان اسلامی باشد.

3ـ حکومت جهانی اسلام: در این جا این سؤال به وجود می آید که چرا پیامبر(ص) به مسیحیان نجران نامه نوشت و هدف ایشان از سه پیشنهادی که در فوق به آن اشاره کردیم چه بود؟ در جواب این سؤال می توان گفت که هدف پیامبر(ص) این نبوده که همه مردم جهان را به زور مسلمان کند که اگر چنین بود بدیلی برای قبول اسلام قرار نمی داد بلکه هدف پیامبر(ص) دعوت تمام انسان ها به اسلام و در صورت نپذیرفتن، به رسمیت شناختن اسلام برای ایجاد حکومت عادلانه در جهان است. بی تردید امروزه بر همه ثابت است که نظم و نظام بین المللی امری ضروری برای پیشرفت و تعالی بشر است ولی به این شرط که حاکم بر این نظام، خود عادل باشد و عادلانه حکومت کند نه این که دولت های مستکبر و منفعت طلب بر این دنیا حکومت کنند و هدفشان تنها کسب سود و منفعت خودشان باشد. بنابراین از پیشنهادهای پیامبر(ص) در نامه نگاری با سران نجران اثبات می شود که پیامبر(ص) به دنبال حکومت جهانی اسلام بوده این حکومت باید در راستای قوانین الهی شکل بگیرد.

حکومت جهانی اسلام یکی از وعده های مهم الهی است که خداوند در قرآن به آن تصریح کرده است و می فرماید ما این را مقدر کرده ایم که جهان به تسلط بندگان صالح خدا در خواهد آمد[7]. بنابراین ما در مباحث مهدویت هم به دنبال تحقق و ظهور این وعده الهی هستیم و این هدف به وسیله پیامبر(ص) هم دنبال می شد ولی محقق نشد ولی در شرایط کنونی که تسلط نا مشروع بر جهان عینیت یافته و شرایط برای حکومت صالحان بر زمین فراهم است، ظهور حضرت مهدی(عج) گامی در این مسیر خواهد بود./۹۱۸/ی۷۰۲/س

حسین حسنی

منابع

[1] فيومى، احمد بن محمد مقرى، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ج2، ص64

[2]  ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، ج1، ص141.

[3] ر.ک، احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، فصل هفتم، نامه های پیامبر به پادشاهان و حاکمان برای دعوت به اسلام

[4] «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‏» آل عمان آیه 61

[5]   «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ‏ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُون‏» انفال، آیه 65

[6] «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏» سوره انفال آیه 61

[7] «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏» سوره انبیاء آیه 105

ارسال نظرات